معماری کلاسیک گونهای از معماری است که از عناصر برگرفته از معماری دوران کلاسیک روم و یونان تشکیل شده است. سبکهای معماری زیادی از معماری کلاسیک الهام گرفتهاند و این مساله باعث شکل گیری باز زنده سازیهایی مانند معماری نئوکلاسیک از میانه قرن ۱۹ و طرح های یونانی در قرن بیستم شد. اکثر سبکهای معماری که پس از رنسانس در اروپا زاده شدهاند جزء معماری کلاسیک محسوب می شوند. یکی از نمونه های بارز به کار رفته معماری کلاسیک در ایران را می توان کاربرد نمایی رومی در نمای شهری منازل و ادارات قدیمی کشور ما نام برد. این تعبیر گسترده از این اصطلاح توسط جان سامرسون در کتاب زبان کلاسیک معماری به کار گرفته شده است. عناصر معماری کلاسیک در زمینههای معمارانه متفاوتی نسبت به زادگاه اصلیشان به کار گرفته شدهاند. شیوههای کلاسیک دوریک، یونیک و کرنتین که در معماری سبک گرای قرن ۵ پیش از میلاد یونان معنی دارند در معماری قرن اول گالها دوباره به کار گرفته میشوند و از آن زمان بارها و بارها تجدید شدهاند.
تعریف کلی کلاسیک
در اذهان ما تصور معمارانه ایده عالی نسبت به هر دو دوره وجود دارد که اغلب با بناهای یادمانی منفردی معرفی می شود. از این دست است پارتنون برای یونان باستان، پانتئون برای رم باستان، کلیسای سنت پیترو باستانی برای صدر مسیحیت، و تمپیه تو برای دوره رنسانس پیشرفته از اهمیت خاصی برخوردار است. با وجود اینکه قرن نوزدهم از جنبه فرهنگ اجتماعی به طور غیرمشخص و با سرعت در حال مدرن شدن بود. دوره ایجاد ساختمان هایی چون اپرای پاریس یا خانه ی پارلمان لندن به گونه ای هماهنگ مشابه کارهای قرون پیشین نیز بود؛ و از طرفی هم با کارهای قرن هجدهم تفاوت نداشت.به گار بردن طرح نمای رومی در بناهای کلاسیک از مهم ترین نشانه های این دوره بوده است. همان گونه که به نظر می رسید، در قرن هجدهم، تاریخ به طرف گذشته ی دور عقب نشینی کرد و این حرکت با ساختمان خانه جیزیک آغاز شد که در سال 1725 میلادی در خارج لندن برپا گردید. این کار تقلیدی از ویلای روتوندای پالادیو بود که تقریباً دو قرن پیش از آن ساخته شده بود. معماری تاریخ رای قرن هجدهم
به معنی احیای سبک های ابتدایی تر توأم با تحولاتی بود که در جریان آن نظم کهن اروپا به دنیای مدرن قرن هجدهم و نوزدهم تغییر شکل داد.
معبد پارتنون یونان
شاید عده ای این حقیقت را که بزرگ ترین حادثه تاریخی- یعنی انقلاب صنعتی- در این دوره اطفاق افتاده است، انکار خواهد کرد. انقلاب صنعتی زندگی بشری را دچار چنان دگرگونی عمیقی کرد که آن را با انقلاب کشاورزی دوره نئولیتیک مقایسه می کنند. در آن انقلاب، شکارچی خانه به دوش تبدیل به کشاورز ده نشین شد. با وجود متنوع بودن تاریخ قبل مدرن، جنبه های مادی زندگی، اساساً بدون تغییر مانده بودند. اکثریت مردم از لحاظ سطح معیشت در رده ی کشاورزان ده نشین بودند و همان منابع محدود انرژی به کار گرفته می شد و مصالح ساده ی مشابه و و سایل حمل و نقل با کارگر و محصولاتی که به همان روش ابتدایی تولید می شوند، به کار می رفتند. انقلاب صنعتی این الگو را منسوخ کرد و روش قدیمی زندگی و کار کردن را با مجموعه ی شگفتی آوری از پیشرفت های تکنیکی نامترقبه به کنار زد. به جای قدرت ماهیچه بشر و حیوان، ماشین بخار با سوخت ذغال، مقادیر نامحدودی از انرژی را به وجود آورد. ماشین به کار گرفته شد تا محصولات با تولید انبوه را جایگزین تولید فردی استادکاران سازد و از آهن، فولاد و حتی فلزات ترکیبی دیگر به جای مصالح طبیعی استفاده به عمل آورد. کارخانه ها به سرعت زیاد شدند و بار رشد آنها بر جمعیت شهرها اضافه شد. در این اقتصاد متحرک، تفاوت های اجتماعی سنتی شروع به فرسوده شدن کرد و به انتها رسیدن روش قدیمی زندگی را سرعت بخشید. همان گونه که سبک کلاسیک موجی عظیم از باورها و الگوهای عقایدی و مذهبی مردم را در کالبد شهری و معماری به نمایش گذاشته بود، انقلاب صنعتی یک پایان سریع و ناگهانی را برای این سبک به وجود آورد.
معبد پانتئون رم
اگر قرن هجدهم عصر خرد بود، از طرفی عصر تمایلات ضدنقیض هم بود. فردگرایی دوران رنسانس به گونه ای اجتناب ناپذیر نهایتاً به روشنگری فرانسه منتهی گردید و تأکیدی بود بر احساسات و تصورات فردی. تاریخ گرایی قرن هجدهم، احیای دوباره یونان و رم از طریق افکار و اندیشه های آندره پالادیو بود. تاریخ گرایی معماری اروپا شدیداً وام دار اندیشه های پالادیو بود. معمارانی چون اینیکو جونز و کریستوفر رن، پالادین ایسم را در اروپا و بخصوص در انگلستان را انداخته بودند.
کلیسای سنت پیتر(واتیکان
ریشه های باستانی معماری کلاسیک
سبک معماری کلاسیک بر اساس شیوه ها و طرح های باستان دردوره های یونان و رم می باشد. مهم ترین و قدیمی ترین شکل معماری کلاسیک بر اساس سه شیوه دوریک، ایونیک و کرنتین شکل گرفته است. اگر چه هنر یونانی مدت بسیار زیادی منبع الهام هنرمندان باختر زمین بوده است. اروپاییان تا میانه ی سده هجدهم مستقیماً درباره آن چیز زیادی نمی دانستند. سرزمین یونان در جنوب شبه جزیره بالکان واقع شده است و می توان چهار ناحیه مجزا را در این سرزمین از هم تشخیص داد. یونان
شمالی به وسیله سلسله ی جبال پند (Pinde) به مناطق مجزا تشکیل شده است.
سرستون های شیوه های یونانی (دوریک، ایونیک، کرنتین
فرهنگ مردم یونان بعد از فروپاشی تمدن مسینی ها (Mycenaean) و مینوی (Minoan) بین سال های 1100 الی 800 قبل از میلاد، از تداخل دو گروه مختلف انسان ها شکل گرفت. گروه اول مردمانی منضبط یا تعصب شدید قبیله ای بودند، که دورین ها (Dorians) نام داشتند.
بنای مسینی ها (Mycenaean)
مینوی (Minoan)
این گروه تاخ و تاز خود را از شمال آغلز کردند و در حدود سال های 1100 قبل از میلاد در پلوپونز (Peloponnesus) ساکن شدند و منطقه ای به نام اسپارتا (Sparta) را به عنوان پایتخت خود انتخاب کردند. گروه دوم که ملتی بازرگان و سیلست مدار بودند، ایونین ها (Ionians) نام داشتند و از طریق دریای اژه به آسیای صغیر و جزایر یونان آمده بودند و با وجود اختلاف بین فرهنگ های این دو گروه، در قرن هشتم قبل از میلاد، اتحادی بین دورین ها و ایونین ها صورت گرفت که از این پس به آنان هلنی (Hellenes) اطلاق شد.
معبد ارکتیوم اسپارتا(Sparta)
هلنی (Hellenes)
نظام دوریک
در مقاطع عمودی معابد یونان تنوع کمتری به چشم می خورد و این گونه به نظر می رسد که از آغاز، دو ایده اصلی به نام های نظام دوریک (Doric) و نظام ایونیک (Ionic) وجود داشته است. البته سبک دیگری به نام کرنتین (Corinthian) نیز وجود داشته که جزء سبک ایونیک بوده است. این سبک ها همه جنبه های معابد را از جمله شکل، حالت و تناسبات تعیین می کنند. در نگاه اولیه و گذرا، سبک دوریک بسیار ساده و کودکانه به نظر می رسد، زیرا ترکیبی از تیر و ستون است. این ستون ها از یک نعل درگاه که بر روی آن یک عنصر سه گوش (سنتوری) قرار گرفته است محافظت می کنند و می توان گفت این ترکیب یکی از ساده ترین و آشکارترین سیستم های سازه و فرم ساختمان است.
نظام ایونیک
همانطور که از نام ایونیک برمی آید، این نظام در سواحل ایونین دریای اژه شکل گرفت. یعنی در جایی که هزار سال پیش گروه هایی از مردم از تاخت و تاز دورین ها فرار کردند و در آنجا ساکن شدند و به تدریج فرهنگ یونانی مجزایی را شکل دادند. مشخصه های فرهنگی آنها دو وجه متضاد بود: یکی گرایش به ریاضیات و فلسفه، و دیگر گرایش به شیوه های باشکوه تزئینات شرق، که از طریق تجارت دریایی وارد این سرزمین شده بود. ایونین از شرق (مصر، سوریه و ایران) عشق به معماری یادبودی (ماندگار) را کسب کردند، که از تمرکز و سختی دورین ها نشأت نمی گرفت بلکه ریشه در معابد مصری و تالارهای ستون دار ایران و فرم های تزئینات داشت. اما از آنجا که آنها یونانی بودند و نه شرقی، نوعی معماری یونانی را به وجود آوردند که حد واسط بین معماری سازش ناپذیر خطه ی یونان و دنیاهای خیال انگیز تب و بابل و تخت جمشید بود.
نظام کرنتین
از زمان ویتروویوس، شروع مستقل نظام کرنتین بد تعبیر شده بود. این نظام در مبدأ و مشخصه ی آن، اساساً شکلی دیگر از ایونیک است. کرنتین به عنوان نظام ستونگذاری در جهان یونانی به وجود نیامد، و با یک نوع پلان معبد مجزا مرتبط نبود. بلکه جز در مورد نوع جدید سرستون، خصوصیات نظام ایونیک را نگاه داشت. به طوری که سرستون آن نقطه مقابل هر دو ستون دوریک و ایونیک بود، و اجزاء تشکیل دهنده آن در طبقات افقی لایه لایه شده اند. طرح سرستون کرنتین ازدو لایه هم مرکز ظاهر شد. سازه داخلی سرستون ایده آل کرنتین اساساً عنصر اصلی نظام پیشین را شامل می شود. کرنتین سرستونی لایه مانند دارد که بار را از پیشانی جمع می کند و نیز بالشتکی که نیروهای سازه ای داخل ستون را نشان می دهد. اما سرستونی یک قالب گیری با لبه ی نرم و جوانب مقعر دارد که تقعرش به شدت به طرف گوشه های برآمده ی منحنی است. فرم ناقوس وارونه (Calathus) کرنتین در واقع نسخه بدلی از بالشتکی دیگر نظام است. این نسخه بدل به استحکام بالشتکی همان نظام است، اما اثری است قابل ارتجاع. اینجا نه به وسیله تحدبی بالش مانند، بلکه به وسیله نوعی پهن شدگی گیاه مانند و با تقعر به جای تحدب و باریک شدگی به جای پهن شدگی شکل گرفت.
تعریف کلاسیسیزم
اصطلاح کلاسیسیزم تعریف دقیقی ندارد. در دانشنامه ها عباراتی به کار برده اند از قبیل: گرایشی در زبان شناسی و احساس تناسب، ترکیب بندی متوازن و بادوام، جستجوی هماهنگی صوری، خویشتن داری در بیان، تقلید از نویسندگان باستان، بیزاری از استثنا، علاقه تقریباً انحصاری به تحلیل های روحی و اخلاقی، مهار احساس و تخیل، پیروی از قواعد.
همچنین کلاسیسیزم را بازیبایی، عقل، سلامت و سنت مترادف دانسته اند. در استفاده از آن عده ای افراط کرده اند و گروهی تفریط. کلاسیک در مصرف روزمره ما یعنی عالی ترین در نوع خود و بنابراین شایسته مطالعه و تقلید است. از طرف دیکر صفت کلاسیک را بیشتر برای بهترین نویسندگان باستان به کار می بریم. کلاسیسیزم یک شیوه نوشتن یا نقاشی کردن است که مشخصاتش زیبایی آرام، ذوق، خویشتن داری، نظم و وضوح است. کلاسیسیزم معنی ضمنی ای دارد: شکل گرایی کهنه و ییکنواخت، فقدان خودانگیختگی و سردی.
طرز تلقی احساس دیگر با مجموعه سوال های دیگری آغاز می شود: گذشته به ما چه آموخته است؟ ما چه مشترکاتی با نسل های قبلمان، با ملت های دور و برمان داریم؟ بهترین جمع بندی ما از آنچه بوده، هست و احتمالاً خواهد بود چیست؟ طبیعت تغییرناپذیر، کدام طبیعت است؟ این یکی طرز تفکری است عقلانی تر و ترکیبی تر و ایستاتر که به نظام مند کردن، پذیرفتن چیزی که ارزشش ثابت شده و بهره برداری از شکل های نسل به نسل چرخیده، تمایل دارد.
کلاسیسیزم همیشه به گذشته نگاه می کند، چه موقعی که نظریه پردازی می کند و چه موقعی که اثری خلق می کند. از نظر کلاسیک ها فقط ارکان روان (عقل، استعداد مختلف، احساسات اولیه، بعضی محاسن و معایب) در طول زمان بدون تغییر باقی می مانند، بقیه (طرز زندگی، عوامل خارج از وجود انسان، جو اخلاقی حساسیت نسل های مختلف، شناخت از عالم) همه با شیوه های بیانشان تکامل می بابند. شالوده کلاسیسیزم را از یک طرف نظریه ای در مورد تقلید و از طرف دیگر ایمان افراطی به عقل تشکیل می دهد.
کلاسیسیزم لزوماً از همه نظریات یا آثار باستانیان مایه نمی گیرد. اگر چه شیفتگان ادبیات نمی توانند از پیدا کردن ردی از افلاطون گرایی یا نو افلاطون گرایی در تألیفات مورد بحث خودداری کنند. ثانیاً باید بدانیم که در ادبیات، دو نوع منبع الهام بسیار متفاوت وجود دارد: آثار سرایندگان (نمایشنامه، داستان، شعر، خطابه و ...) و آثار منتقدان (منتقدان ادبی و اخلاقی، زیبایی شناسان، قانون گذاران خوب و بد، شارحان کوچک و بزرگ و مانند آنها) کلاسیک ها به اندازه قابل تشخیص، هم از آثار خلاقانه گذشتگان تأثیر گرفته اند، هم از آثار نظری آنها یا دست کم قابل تشخیص، هم از آثار خلاقانه گذشتگان تأثیر گرفته اند، هم از آثار نظری آن ها (یا دست کم از نظریه هایی که شارحان ایتالیایی و فرانسوی ارسطو در قرن های شانزدهم و هفدهم ارایه داده اند.
به اعتقاد عده ای از نظریه پردازان: کلاسیک جز تقلید از طبیعت پایه و اساس دیگری نداشته. اما اگر باید از طبیعت تقلید شود، برای درست تقلید کردن از طبیعت، باید قاعده ای وجود داشته باشد. یک هدف اصلی طبیعت، ایجاد لذت است و تقلید لذت می دهد؛ ما می توانیم از طبیعت تقلید کنیم چون طبیعت در همه اعصار یکی است.
هیچ نظریه پردازی از مکتب کلاسیسیزم هیچوقت درست توضیح نداده که تقلید از طبیعت، که یکی از شیوه های اصلی این مکتب است، واقعاً یعنی چه. اگر در یک مورد توافق نظر باشد، آن ممکن است این باشد: هر چه خودت می دانی درست است، هر چه را فکر میکنی تعلیم می دهد و لذت می بخشد، انتخاب کن. طبیعت سری ندارد و در لایه نسبتاً کم عمق حرکت می کند.
ساختمان به سبک کلاسیسیم با رویکرد مدرن در بیروت
رمانتیسم
پرداختن به رمانتیسم به یافتن یک تعریف مشخص مربوط نمی شود، بلکه به کشف راهی مربوط می شود که از طریق آن بتوانی از میان انبوه در هم تنیده تعاریف موجود به سلامت گذر کنیم. کلمه رمانتیک به چیزهایی آنچنان متنوع و گوناگون دلالت می کند که به تنهایی و فی نفسه هیچ معنایی ندارد. توان و تأثیر این کلمه تنها تا بدان حد است که کارکرد های یک کلیشه زبانی را انجام دهد. رمانتیسم بیماری است، کلاسیسم سلامت است.
رمانتیسم تکامل لطافت و زیبایی نمای رومی را به حداکثر رسانده است.
کلاسیسم نظم و انظباتی مبنی بر ذوق سلیم است کمالی مبنی بر اعتدال. اما رمانتیسم بی نظمی و آشفتگی در تخیل است، جوش و خروش خطا و نادرستی و یک موج کور خود محوری ادبی است.
هنر کلاسیک محدود و متناهی را تصور کند، هنر رمانتیک نامحدود و لایتناهی را نیز در نظر دارد و از آن خبر می دهد.
توهم مشاهده لایتناهی در درون طبیعت به جای اینکه آن را از طبیعت منفک و جدا کنند.
دیدگاه دیگران (بدون دیدگاه)...
Leave a reply