عوامل موثر بر دیدگاه های لوکوربوزیه :
افراد:
((رابطه لوکوربوزیه و معاصرین وی ))
لوکوربوزیه را نمی توان به راحتی توصیف نمود. زندگی پیچیده او و تحولاتی که او در مدت زمان زندگیش در دنیای معماری و هنر بوجود آورده است و حجم انبوه آثارش که به ندرت در مورد معمار دیگری دیده می شود، او را به شخصیتی منحصر به فرد بدل ساخته است. (بیکر، 1386: 1)
لوکوربوزیه به دلیل نبوغ خود از آغاز ناآرام بود، حتی در دفتر کار هیچ معمار بزرگی زیاد دوام نیاورد و شور فراوان به امور تازه داشت. بین سال های 1909 و 1910 در پاریس در آتلیه «پره» کار کرد، تا خواص ساختمانی بتن مسلح را فرا گیرد. بعداً به برلین رفت و مدتی کوتاه نیز در آتلیه «پیتر بهرنز» مشغول کار شد. نخستین کتابی که منتشر کرد _ بحث و انتقادی درباره ی نهضت هنر جدید آلمان بر اساس صنعت حاصل تجارب وی در دفتر «بهرنز» بود. بعد از برلین سری به وین زد و با «کارگاه» در این شهر آشنا شد، اما دعوت «یوسف هفمان» مشهورترین شاگرد «اتوواگنر» را برای کار نپذیرفت و در عوض با کیسه ی تهی به سفر پرداخت که خود، آن را «مسافرت پند آموز» نامیده است.
در این سفر از طریق بالکان به آسیای صغیر رفت و از آن جا از راه یونان و رم دوباره به پاریس برگشت. مطالعه و تماشای خانه های سفید ساحل دریای مدیترانه، «آکروپلیس» در آتن، شهر استانبول و کلیسای سنت پطر در رم همه و همه به وی مایه ای دادند که برای پیشرفت های آینده خود بدان احتیاج داشت. به راستی، این سفر، سفری اکتشافی بود: دیداری از منابع فرهنگ مغرب زمین. (گیدئون ، 1374 : 424 )
تعمق لوکوربوزیه در منابع فرهنگ های کهن بر کارهای او در سراسر عمر تاثیری فراوان گذاشت. لوکوربوزیه در سفر خود توانست رابطه زندگی و معماری را در دوره های مختلف دریابد، زندگی ای که گاهی آشکار و زمانی پنهان ولی به هر حال مسلم بر معماری هر دوره ای اثر
می گذارد. (گیدیون ، 1374، 425)
(( تاثیر لپلاتنیه بر لوکوربوزیه))
لپلاتنیه، معلم و مربی لوکوربوزیه در مدرسه هنری لاشودفون بود. او طبیعت را مرجع هنرمند طراح تزئینات می دانست. نظرات لپلاتنیه بر اساس یک سری از نوشته های جان راسکین شکل گرفته بود. او ژانره را تشویق کرد تا معمار شود و او را وادار ساخت تا از ترسیم به عنوان ابزاری برای مشاهده استفاده نماید. با راهنمایی و نظارت لپلاتنیه، ژانره شروع به ترسیم یک سری اسکیس برای به تصویر کشیدن دنیای بصری پیرامون خود کرد که حاصل آن چند کتاب اسکیس به جای مانده از اوست. لپلاتنیه احترامی را که برای نظریات راسکین قائل بود به ژانره انتقال
داد و ژانره به سوی طبیعت و معماری گرایش پیدا کرد. (بیکر، 1386: صص 20-18)
بنابراین گرایش ژانره به طبیعت از زمان تحصیل در مدرسه ی هنر در لاشودفون در کشور سویس شکل گرفت. در طول سال های آموزش و شکل گیری شخصیت او، طبیعت سرچشمه مهم کارهای تزئینی به شمار می رفت. لوکوربوزیه اصول ساختاری و الگوی رشد درختان، گیاهان و صدف ها را بررسی کرد و دریافت که رشد مداوم و کارآمد، زمینه ی احساس قابل پذیرش و قانع کننده ای را برای نیروهایی که نه تنها در طبیعت، بلکه در تمامی جهان وجود دارد، فراهم می کند.
ژانره در تفسیر موضوعی کارهای خود، انتقال حوادث پیچیده ی طبیعی به درون فرم های معمارانه را مهمترین خصیصه ی کارهایش می داند. شخصیت خاص موجود در هر خانه، شبیه شخصیت خاص هر ساختار طبیعی با دیگر ساختارهاست. تمامی آنها به سوی یک هدف مشترک می روند. به عنوان مثال، ماهی دارای شکل، استخوان بندی و پوست خاصی است که با توجه به نیازهای عملکردی او مثل شنا و نحوه ی بدست آوردن غذا، شکل گرفته اند. یا شاخه ها و ریشه های درخت که در راستای فرآیند رشد درخت شکل گرفته اند و به واسطه ی نیاز به دسترسی به منابع مورد نیاز دارای رشد جهت دار هستند.
دیدگاه دیگران (بدون دیدگاه)...
Leave a reply